تاریخچه ی کوچینگ و مشاوره تحصیلی
عهد باستان
از زمانی که بشر و اجتماعات بشری شکلگرفته، حتی اگر مسابقات پرتاب سنگ در عصر حجر را تصور کنیم، آدمی دوست داشته بهویژه در نبردها یا شرایط حساس زندگی، از کمک و همراهی فردی حمایتگر در کنار خود استفاده کند.
داخل داستان اساطیری ” ادیسه هومر”، ادیسه برای آموزش و حمایت فرزند خود ” تلماخوس”، از الههٔ دانایی در کسوت پیرمردی دانا و باتجربه به نام ” منتور” کمک میگیرد؛ و این منتور خردمند است که تلماخوس را در سفر سرگردانی همراهی و راهنمایی میکند.
در یونان باستان هم برای فراگیری بهتر دانش، و هم برای آموختن مهارتهای رزمی و ورزشی از کمک و همراهی معلمان و مربیان استفاده میشده است.
در مسابقات ورزشی یونان باستان نیز شرکتکنندگان، از قهرمانان سابق این مسابقات در کنار خود استفاده میکردند، که به آنها ” ژیمیناست” میگفتند.
تمدنهای بزرگ باستانی هم آموزش و مهارتآموزی به شیوه انفرادی و بدون استاد یا همراه مرسوم نبوده است.
و افراد با کمک و همراهی یک استاد یا مربی، سرعت و کیفیت یادگیری خود را افزایش میدادند و امکان خطا، سردرگمی و شکست را به حداقل میرساندند.
پس آنچه مشخص به نظر میآید این است که بشر از آغاز متوجه شده که علاوه بر زندگی اجتماعی خویش، برای آموختن و یادگیری نیز به کمک همنوعان خردمند و کارآزموده خود نیاز دارد.
و بدین شکل مفهوم ” آموزش” و ” مشاوره” شکلگرفته است. اما قطعاً روشهای مختلفی برای این ” یادگیری ” و بهرهگیری از کمک سایر انسانها وجود دارد.
سقراط حکیم شهیر یونانی، در آموزش شاگردان خویش، از جریانی از سؤالات هدفمند و تأملبرانگیز استفاده میکرد و بدین طریق شاگردان با فکر کردن و پاسخ دادن به این سؤالات، بهمرور به پاسخها و آگاهیهای عمیقتری نسبت به خویشتن و جهان میرسیدند و با همین شیوهٔ گفتگوی دوطرفه و پرسش و پاسخهای هدفمند (دیالوگهای سقراطی) بود که ” فلسفه” متولد شد.
عهد میانه
به برشی دیگر از تاریخ میرویم، قرن پانزده و شانزده میلادی، روستایی در شمال غربی مجارستان بنام ” کاکس” قرار داشت که بهنوعی در مسیر بین دو شهر ” بوداپست” و ” وین” واقع میشد.
حملونقل بین این شهرها با چرخها و وسیلههای نقلیهٔ اولیه انجام میگرفت، تا اینکه مردمان این روستا، کالسکه و دلیجانهای پیشرفتهتری را ساختند که این سفر را بسیار راحتتر و سریعتر کرد. این دلیجانها و کالسکهها به نام همین روستا بنام ” کاکس” معروف شدند، این واژه پس از انتقال به زبانهای دیگر آلمانی و فرانسوی، با تغییراتی درنهایت در زبان انگلیسی به ” کوچ” تبدیل شد. پس واژه ” کوچ” در فرهنگ لغات انسانها به یک وسیله نقلیه اطلاق میشد که کار انتقال انسانها از یک نقطه (مبدأ) به نقطهای دیگر (مقصد) را به شکلی سریعتر و راحتتر انجام میداد.
عهد نوین
اما در دوران معاصر واژه ” کوچ” بهمرور کاربردی وسیع تراز ابزار و وسایل نقلیه، پیدا کرد و در مورد افراد و انسانها نیز به کار گرفته شد.
سال ۱۸۳۰ میلادی، دیکشنری آکسفورد این کلمه را در مورد معلمهای خصوصی به کار برد که به دانش آموزان کمک میکنند سریعتر و راحتتر به اهداف و مقاصد تحصیلی خود برسند.
از سال ۱۸۶۰ این واژه در مورد مربیان ورزشی به کار گرفته شد که به افراد یا تیمها کمک میکردند که با سرعت و سهولت بیشتر به نتایج و عملکردهای بهتر ورزشی برسند.
بالطبع هر چه رقابتهای تحصیلی و ورزشی در زندگی انسانها مهمتر و حساستر میشد، ضرورت و جایگاه مربیان یا کوچها جدیتر و انکارناپذیرتر میشد. همزمان با شکلگیری مفهوم حرفهای ” کوچ” در تبوتاب رقابتهای تحصیلی و ورزشی، بهتدریج کسبوکارها، شرکتها و سازمانهای بزرگ و حرفهای نیز بهضرورت کمک گرفتن از دانش و تجربه مشاوران و روانشناسان در بهبود نتایج و افزایش عملکرد فردی و سازمانی پی بردند.
در دهه ۷۰ میلادی یک مربی ورزشی به نام ” تیموتی گالوی” حاصل تجربیات خود در عرصه مربیگری را در کتابی بنام ” بازی درونی تنیس” منتشر کرد که توجه بسیاری از افراد را به خود جلب کرد.
عصر معاصر، مکاتب جدید روانشناسی مانند روانشناسی انسانگرا و روانشناسی مثبت نگر نیز بر این نگاه صحه گذاشتند و بر اهمیت شناخت عمیقتر افکار و رفتار انسانی و همینطور نقاط قوت و ضعف درونی آدمها در تحلیل و تغییر انسان تأکید کردند.
سال ۱۹۸۰، توماس جی لئونارد که یک مشاور مالی در آمریکا بود، همین نگاه را در حیطه مشاورههای فردی و سازمانی خود کشف کرد و دید که عملکرد حرفهای و اقتصادی افراد بهنوعی با مسائل شخصی و زندگی آنها مرتبط است. او بهمرور تصمیم گرفت که مانند گالوی به شیوه مربیگری با افراد و دنیای درونی آنها ارتباط برقرار کرده و مشاورههای عمیقتر و کاربردیتری به مراجعین خود ارائه دهد. که منجر به رشد و تحول در تمامی عرصهها و زمینههای زندگی آنها بشود؛ به همین جهت خود رو ” کوچ ” و فعالیت خود رو نوعی لایف کوچینگ (مربیگری زندگی) میدانست.
همزمان با شکلگیری حلقههای اولیه کوچینگ در آمریکا، در اروپا و انگلستان هم آقای ” جان ویتمور” و همینطور ” الکساندر گراهام” تفکر و نگرش کوچینگ را در کار و زندگی مطرح کردند که در ادامه به انتشار کتاب ” کوچینگ برای عملکرد” و ارائه مدلهای کوچینگ مانند مدل (Grow) منجر شد. بدین ترتیب متد و رویکرد کوچینگ در تمامی حوزههای فردی و حرفهای شکل گرفت. و کوچها بهعنوان اشخاص توانمندی که در این زمینه به افراد و سازمانها کمک میکنند بهصورت حرفهای شروع به فعالیت کردند.
از ابتدای قرن جاری کوچینگ در فضای آکادمیک کشورهایی مثل آمریکا و استرالیا، و در رشتههای دانشگاهی مرتبط با روانشناسی مانند “کوچینگ روانشناسی “هم وارد شد. و بهمرور مؤسسات و نهادهای زیادی در سرتاسر دنیا به این روش نوین پرداختند. کوچینگ در ادامه این سفر و تکامل تاریخی امروزه در اشکال و زمینههای مختلفی (کار، زندگی، سلامتی، ورزش، تحصیلی، مالی، معنویت و..) و همینطور در سطوح مختلف فردی، گروهی و سازمانی ارائه میگردد و بهسرعت در دنیا در حال گسترش و تکامل میباشد. کوچینگ در مفهوم نوین آن گرچه بسیار نوپا و بدیع است، اما به نظر میآید که ریشههای تاریخی، فلسفی و انسانشناختی مستحکمی دارد و در عصر جدید هر چه بگذرد از این سبک نوین حمایتگری و همیاری بیشتر خواهیم شنید.
تاریخچه ی مشاوره تحصیلی در جهان
در بین ممالک صنعتی، آمریکای شمالی نخستین کشوری است که در آن مراکز ویژه راهنمایی و مشاوره تأسیس شده و از میان افرادی که نخستین بار به ایجاد مرکز راهنمایی در آن سرزمین اقدام کردهاند، باید از فرانک پاستور نام برد که در سال 1908 اولین مرکز راهنمایی را که درحقیقت مرکز راهنمایی حرفهای بود، در شهر بوستن تأسیس کرد.
تاریخچه ی مشاوره تحصیلی در ایران
در ایران مسألهی راهنمایی و مشاوره و تهیهی مقدمات آن بین سالهای ۱۳۳۷تا ۱۳۵۰شروع شد و جریان پیدا کرد. از سالهای ۱۳۳۷با برگزاری سمینارهای متعدد، طرح مشاوره و راهنمایی در آموزش و پرورش مطرح شد و نیز تربیت نیروی مشاوره در دانشگاهها و تهیهی ابزار کار مشاوران، دورههای کارآموزی ضمن خدمت، تهیهی وظایف و طرح و رواج آن از جمله اقدامات بعدی در این دوره بوده است. درسال 1347 ادارهی کل آموزش راهنمایی تحصیلی در وزارت آموزش و پرورش تأسیس گردید و در سال 59 طی بخشنامهای، برنامهی راهنمایی ومراکز مشاوره و راهنمایی تعطیل گردید.
.
.
.
.
.
منابع :